اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۳۶: سخن بگوی چو من در سخن نمیباشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سخن بگوی چو من در سخن نمی باشم که در حضور تو با خویشتن نمی باشم چو بوی پیرهنت بشنوم ز خود بروم چنان که گویی در پیرهن نمی باشم به وقت دیدنت ار در دعا کنم تقصیر ز من مگیر، که آن لحظه من نمی باشم مرا اگر چه بسی عیب هست، شکر کنم که در وفا چو تو پیمان شکن نمی باشم دلم به شکل دهان تو زان سبب تنگست که هیچ بی سخن آن دهن نمی باشم من از برای تو گشتم مقیم، تا دانی که بر گزاف درین انجمن نمی باشم به روز مردنم ار با جنازه خواهی بود در انتظار حنوط و کفن نمی باشم برای مصلحت ار گفتم: از تو سیر شدم از آن مرنج، که بر یک سخن نمی باشم اگر تو قصد تن و جان اوحدی داری بیا، که زنده بدین جان و تن نمی باشم اوحدی مراغه ای