اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۲۲: صنمی که مهر او را ز جهان گزیده دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صنمی که مهر او را ز جهان گزیده دارم به زرش کجا فروشم؟ که به جان خریده دارم دگران نهند خاک در او چو تاج بر سر نه چو من که خاک آن در ز برای دیده دارم من دل رمیده حیران شده زان جمال و آنگه تو در آن گمان که: من خود دل آرمیده دارم مکن، ای پسر، ز خوبان طلب وفا به جانت که من این حدیث روز ز پدر شنیده دارم به فسانه دوش گفتی که: فراق تلخ باشد صفتش بمن چه گویی؟ که بسی چشیده دارم خبرم ز مرگ دادند که: چون بود؟ گر آن هم به فراق دوست ماند، چه خبر؟ که دیده دارم نه عجب که نالهٔ من برسد به گوش آن مه که چو اوحدی فغانی به فلک رسیده دارم اوحدی مراغه ای