اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۲۱: ز داغ و درد تو بر جان و دل نشان دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز داغ و درد تو بر جان و دل نشان دارم خیال روی تو در چشم در فشان دارم تو آب دیدهٔ پیدا بهل، که پوشیده ز سوز مهر تو آتش در استخوان دارم بپرس ز ابرو و مژگان خویش قصهٔ من که این جراحت از آن تیر و آن کمان دارم شدم چو خاک زمین خوار و روی آنم نیست که از جفای تو دستی بر آسمان دارم چنان مکن که به زنار در حساب آید همین کمر که ز بهر تو در میان دارم مرا به عشق تو چون آب در گذشت از سر چه غم ز سرزنش هر که در جهان دارم؟ باو حدیث به یک بوسه اعتماد ار نیست بمن فروش، که هم سیم و هم ضمان دارم اوحدی مراغه ای