اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۲۰: من از پیوستگان دل غریبی در سفر دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من از پیوستگان دل غریبی در سفر دارم که بی او آتش اندر جان و ناوک در جگر دارم ز حال خود خبر دارم نکرد آن ماه و زین غصه حرامست ار ز حال خود سر مویی خبر دارم مرا تا او برفت از در نیامد در نظر چیزی بجز عکس خیال او، که پیش چشم تر دارم ز بیم آنکه چشم من ببیند روی غیر او نمی یارم که از خلوت زمانی سر بدر دارم به حکم آنکه جای او قمر می بیند از گردون من محروم سر گردان عداوت با قمر دارم مرا امروز بگذارید همراهان، درین منزل که من، حال، ز آب دیده سیلی بر گذر دارم مپرس، ای اوحدی، کز چه دلت عاقل نمیگردد؟ حدیث عقل فردا کن: که امشب دردسر دارم اوحدی مراغه ای