اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۵۱۷: منازل سفرت پیش دیده میآرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منازل سفرت پیش دیده می آرم اگر چه هیچ به منزل نمی رسد بارم گیاه مهر بروید ز خاک منزل تو که من ز دیده برو آب مهر می بارم از آن به روز وداعت نهان شدم ز نظر کز آب چشم روان فاش میشد اسرارم مجال آمدن و پای راه رفتن نیست که رخت خویش بر آن خاک آستان دارم به روز گویمت: امشب به خواب خواهم دید چو شب شود همه شب تا به روز بیدارم گرم به روز قرارست یا به شب بی تو ز روز وصل و شب صحبت تو بیزارم به جای آنم، اگر بر دلم ببخشایند که دل بدادم و از درد بیدلی زارم مرا به خوان وز درد فراق هیچ مپرس که آب دیده نیابت کند ز گفتارم ببر ز من طمع طوع و بندگی، که هنوز بدان کمند که افگنده ای گرفتارم بتاب دوزخ هجران تمام خواهم سوخت اگر سبک نبدی در بهشت دیدارم تویی ز مردم چشمم عزیزتر، گر چه من از برای تو در چشم مردمان خوارم دل از رکاب تو خالی نمی شود باری اگر چه نیست بر آن در چو اوحدی بارم اوحدی مراغه ای