اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۴۸۰: من از دیوانگی خالی نخواهم بود تا هستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من از دیوانگی خالی نخواهم بود تا هستم که رویت میکند هشیار و بویت میکند مستم صدم دشمن به شمشیر ملامت خون همی ریزد کدامین را توانم زد؟ که نه تیرست و نه شستم سر خود را فدا کردم گل یک وصل ناچیده نمیدانم چه خارست این که من در پای خود جستم؟ غم و اندوه در عشقش فراوانم به دست آید همین صبرست و تن داری، که کمتر می دهد دستم خبر دارم: نیاید گفت از آیین وفاداری اگر با یاد روی او خبر دارم که من هستم به عهد دست سیمینش تو خاموشی مجوی از من کزین دستم که می بینی به صد فریاد از آن دستم بسان اوحدی روزی در آویزم به زلف او گرش بوسیدم آسودم، ورم کشتند خود رستم اوحدی مراغه ای