اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۴۶۰: نه به اندازهٔ خود یار گزیدی، ای دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه به اندازهٔ خود یار گزیدی، ای دل تا رسیدی به بلایی که شنیدی، ای دل سپر ناوک آن غمزه چرا گشتی باز؟ که به زخمی چو کبوتر برمیدی، ای دل صفت بار بلایی، که کنون بر دل ماست بارها گفتم و از من نشنیدی، ای دل بی دلی رفتی و خود را بشکستی، ای تن ترک سر گفتی و پشتم بخمیدی، ای دل پیرهن چند کنم پاره ز سودای تو من؟ بس کن این پرده که بر من بدریدی، ای دل هر دم از غصه جهانی بفروشی بر ما سر خود گیر، که ما را نخریدی، ای دل گرد این درد مپوی و سخن درد مگوی که ازین باغ به جز درد نچیدی، ای دل گر ز قدش نتوان جست کنار، از لب او گوشه ای گیر، که بسیار دویدی، ای دل اوحدی در کشد از دست تو دامن روزی کین فضیحت به سر او تو کشیدی، ای دل اوحدی مراغه ای