اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۴۵۹: سودای عشق خوبان از سربدر کن، ای دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سودای عشق خوبان از سربدر کن، ای دل در کوی نیک نامی لختی گذر کن، ای دل دنیی و دین و دانش در کار عشق کردی زین کار غصه بینی، کار دگر کن، ای دل زود این درست قلبت رسوا کند به عالم چست این درست بشکن وین قلب زر کن، ای دل مستی ز سر فرونه و ز پای کبر بنشین پس دست وصل با او خوش در کمر کن، ای دل در باز جان شیرین، تر کن ز خون دو دیده یعنی که: عشق بازی شیرین و تر کن، ای دل این جا به دیدهٔ جان بینی جمال او را گر مرد این حدیثی، آندیده بر کن، ای دل از خلق بی نظیری، گفتی: بیار، گیرم گر بی نظیر خواهی، به زین نظر کن، ای دل بار طلب چو بستی، بنشین که خسته گشتم گر پای خسته گردد رفتن بسر کن، ای دل در خلوت وصالش روزی که بار یابی بیچاره اوحدی را آنجا خبر کن، ای دل اوحدی مراغه ای