اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۴۴۸: ز حسن تو پیدا شد آیین عشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز حسن تو پیدا شد آیین عشق خرد را لبت کرد تلقین عشق برین رقعه ننهاد شاهی قدم که ماتش نکردی به فرزین عشق ازین بیشه شیری نیامد برون که او را نکشتی به زوبین عشق ز بهر شکاردل خستگان بر اسب بلا بسته ای زین عشق کسی با خیالت نخسبد دمی که بر وی نخوانند یاسین عشق برین آستان دعوت هیچ کس نگررد روا جز به آیین عشق من آن باد را خاک خواهم شدن که بوی تو می آرد از چین عشق تو ای عالم شهر، اگر عاقلی سکونت مجوی از مجانین عشق گر این خلق هر کس به دینی روند مباد اوحدی را به جز دین عشق اوحدی مراغه ای