اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۴۳۱: دلا، دگر قدم از کوی دوست بازمکش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلا، دگر قدم از کوی دوست بازمکش کنون که قبله گرفتی سر از نماز مکش بر آستانهٔ معشوق اگر دهندت بار طواف خانه کن و زحمت حجاز مکش ز ناز کردن او ناله چیست؟ شرمت باد ترا که گفت: کزو کام جوی و ناز مکش؟ نسیم باد، بده بوی آن نگار و دگر مرا در آتش اندوه در گداز مکش ز من به حلقهٔ آن قبلهٔ طراز بگوی که: بیش بر رخم از خون دل تراز مکش چو بوسه نمی دهی رخ به عاشقان منمای چو دانه نیست درین عرصه دام باز مکش ازین سپس که ببینم بخواهمش گفتن که: پرده بر رخت، ای یار دلنواز مکش کشیدم آن سر زلف دراز را روزی به طیره گفت که: اوحدی، دراز مکش گرت خزینهٔ محمود نیست درست طمع دلیر در شکن طرهٔ ایاز مکش اوحدی مراغه ای