اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۴۲۱: ای صبا، یار مرا از من بییار بپرس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای صبا، یار مرا از من بی یار بپرس زارم، او را ز من شیفتهٔ زار بپرس پرسش دل چو به زلفش برسانی، پس از آن پیش آن نرگس جادو رو و بیمار بپرس چشم او را نبود با تو سر گفت و شنید حال او یکسر از آن لعل گهر بار بپرس چون بدان قامت نازک رسی آهسته ز دور خدمتی کن، سخن وصل به هنجار بپرس در میان سخن ار حال دل من پرسد عرضه کن حال دلم، اندک و بسیار بپرس و گرش قصهٔ سرمستی من باور نیست گو: بیا و خبر از مردم هشیار بپرس اوحدی گم شد، اگر منزل او می پرسی به خرابات رو و خانهٔ خمار بپرس اوحدی مراغه ای