اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۴۰۲: گر چه دورم، نه صبورم ز تو، ای بدر منیر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چه دورم، نه صبورم ز تو، ای بدر منیر دور بادا! که کند صبر ز یاد تو ضمیر دلم آخر ز تو چون صبر تواند؟ کاول گلم از خاک سر کوی تو کردند خمیر چشم ازان غمزه و رخسار بنتوانم دوخت اگرم غمزه و چشم تو بدوزند به تیر سر فدا کردم و جان می دهم و دل برتست جگرم نیز مکن خون، که نکردم تقصیر نکنم قصهٔ زلفت،که حدیثیست دراز نبرم نام فراقت، که گناهیست کبیر بارها پیش تو این نامه فرستادم، لیک دیرها شد که جواب تو نیاور بشیر چون رسد نامهٔ وصل تو به من؟ چونکه ز کبر نام من خود ننویسی و نگویی به دبیر گوش بر نالهٔ من دار و ببین حال دلم تا ننالم به خدایی ،که سمیعست و بصیر ناگزیرست که با خولی تو درسازد دل که ندارد نظر از دیدن روی تو گزیر فاش کرد اوحدی این واقعه بر پیر و جوان که: تو معشوق جوانی و منت عاشق پیر اوحدی مراغه ای