اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۴۰۰: باد بهار میدمد و من ز یار دور
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باد بهار می دمد و من ز یار دور با غم نشسته دایم و از غمگسار دور آنرا که در کنار به خون پروریده ایم خون در کنار دارم و او از کنار دور کارم ز دست رفت، چه معنی که دوستان یادم نمی کنند بر آن نگار دور دیدی تو کارمن چو نگار، این زمان ببین رویم به خون نگار وز دستم نگار دور ای باد صبح، اگر بر منظور ما رسی آن بی نظیر گو: نظر از ما مدار دور صد بار جور کردی و تندی نمود، لیک چندین نگشته ای به جفا هیچ بار دور ای اوحدی، برو تو، که عهد وفای دوست بازم نمی هلد که :شوم زین دیار دور اوحدی مراغه ای