اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۹۷: تو از دست که میخوردی؟ که خشم آلودهای دیگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو از دست که می خوردی؟ که خشم آلوده ای دیگر مگر با دشمنان ما قدح پیموده ای دیگر؟ ز شادیها چه بنشستی؟ به عزتها چه برجستی؟ اگر دشمن ندانستی که بی ما بوده ای دیگر میان دربسته بودی تو که با اغیار بنشینی میان خویش و اشک ما چرا بگشوده ای دیگر؟ دلم را سوده ای صدبار و چون از عاشقان خود کم از من کس نمی بینی، چرا فرسوده ای دیگر؟ مرا چون زان لب شیرین ندادی هیچ حلوایی نمیدانم که خونم را چرا پیموده ای دیگر؟ مقابل در حضور خود جفا زین پیش میگفتی شنیدم زان که: در غیبت کرم فرموده ای دیگر دلم را مینماید رخ که: قصد خون من داری پس از ماهی که روی خود به من بنموده ای دیگر مرا آسوده پنداری که هستم در فراق تو زهی! از جست و جوی من، که چون آسوده ای دیگر! دلت بر اوحدی هرگز نمی سوزد به دلداری فغان و نالهای او مگر نشنوده ای دیگر؟ اوحدی مراغه ای