اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۹۶: دل من فتنه شد بر یار دیگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل من فتنه شد بر یار دیگر چه خواهی کردن، ای دل، بار دیگر؟ ندیدم در تو چندان کاردانی که اندر پیش گیری کار دیگر بهل، تا بر سرما پاره گردد به نام نیک یک دستار دیگر ازان زاری نه بیزاری، همانا که از نو می نهی بازار دیگر میانت را نبود آن بند غم بس؟ که می بندی بدو زنار دیگر چنان زان رخنها نیکت نیامد که خواهی جستن از دیوار دیگر مرا گویی: کزین یک برخوری تو چه برخوردم ز پنج و چار دیگر؟ چرا دلدار نو می آزمایی؟ چو دیدی جور آن دلدار دیگر چو آسانت نشد دشوار، بنشین چو افتادی درین دشوار دیگر؟ گرین برق آن چنان سوزد، که دیدم که دارد طاقت دیدار دیگر؟ تو آن افسانه و افسون ندانی کزین سوراخ گیری مار دیگر مکن دعوی به عشق شاهدان پر که موقوفی به این اقرار دیگر بهل عشقی که کشتست اوحدی را بسان اوحدی بسیار دیگر اوحدی مراغه ای