اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۸۹: هیچ نقاشی نیامیزد چنین رنگ، ای پسر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هیچ نقاشی نیامیزد چنین رنگ، ای پسر از تو باطل شد نگارستان ارژنگ، ای پسر روی سبز ارنگت اندر حلقهٔ زلف سیاه سرخ رویان را ببرد از چهره ها رنگ، ای پسر زخم تیر غمزهٔ آهن شکافت را هدف سینه ای می باید از فولاد، یا سنگ، ای پسر گر چه می دانم که: حوران بهشتی چابکند هم نپندارم که باشند این چنین شنگ، ای پسر هم به چنگت کردمی سازی، گرم بودی ولی بر نمی آید مرا جز ناله از چنگ، ای پسر طاقت جنگت نداریم، آشتی کن بعد ازین آشتی گر می توان کردن، مکن جنگ، ای پسر هر سواری زان لب شیرین شکاری می کند اسب بخت ما، دریغ، ار نیستی بنگ، ای پسر با جفا دیگر چرا تنگ اندر آوردی عنان؟ رحم کن بر ما، که مسکینیم و دل تنگ، ای پسر هر غمی را چاره ای کردم به فرهنگی،ولی با فراقت بر نمی آیم به فرهنگ، ای پسر اوحدی را در غمت ینگی به جز مردن نماند گر بمانی مدتی دیگر برین ینگ، ای پسر اوحدی مراغه ای