اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۸۸: یک شبم دادی به عمری پیش خود بار، ای پسر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک شبم دادی به عمری پیش خود بار، ای پسر بعد از آن یادم نکردی، یاد می دار، ای پسر نیک بد حالم ز دست هجر حال آشوب تو لطف کن،ما را به حال خویش مگذار، ای پسر کشتهٔ چشم توام، غافل مباش از حال من گوشمالم بر مده، گوشی به من دار، ای پسر نالهٔ من در غم هجر تو شد زیر، ای نگار رحمتی کن، کز غم هجر توام زار، ای پسر چون گل وصلی نخواهی هرگزم دادن به دست خارم از پای دل حیران برون آر، ای پسر گفته ای: در کار عشق من بباید باخت جان خود ندارم در دو گیتی غیر ازین کار، ای پسر گفتمش: بوسی بده، گفتا که: پر بشمار زر زر ندارم، چون شمارم؟ بوسه بشمار، ای پسر دیگران را چون به وصل خویشتن کردی عزیز اوحدی را همچو خاک ره مکن خوار، ای پسر اوحدی مراغه ای