اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۷۶: دوشم فغان و ناله به هفت آسمان رسید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوشم فغان و ناله به هفت آسمان رسید دو دم به دل برآمد و آتش به جان رسید بر تن شنیده ای چه رسید از فراق جان؟ از درد دوری تو دلم را همان رسید هرگز جفا نبرده و دوری ندیده ام بر من جفا و جور تو نامهربان رسید انصاف من بده: که کجا گویم این سخن؟ کز یار برگزیده به یاران زیان رسید دوشم رقیب بر سر کوی تو دید و گفت: باز این ستم رسیدهٔ فریادخوان رسید ما را مگر به پیش تولطف تو آورد ورنه به سعی ما به کجا می توان رسید؟ حال من و تو فاش چنان شد، که سالها زین دوستی بهر طرفی داستان رسید یک روز بشنوی که: تن اوحدی ز غم خاک در تو گشت و بدان آستان رسید من بلبلم ز درد بنالم، علی الخصوص فصلی که گل شکفته شد و ارغوان رسید اوحدی مراغه ای