اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۷۱: دلی که در سر زلف شما همی آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلی که در سر زلف شما همی آید به پای خویش به دام بلا همی آید بر آستان تو موقوفم، ای سعادت آن کز آستان تو اندر سرا همی آید نشانه جز دل ما نیست تیر چشم ترا اگر صواب رود ور خطا همی آید اگر بر تو به پا آمدم مرنج، که زود به سر برون رود آن کو به پا همی آید به دست حیلت و افسون سپر نشاید ساخت بر آن رمیده که تیر قضا همی آید دلم شکایت بیگانگان چگونه کند؟ چو بر من این همه از آشنا همی آید هم آتشیست که در جان اوحدی زده ای و گرنه این همه دود از کجا همی آید؟ اوحدی مراغه ای