اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۴۱: روز وداع گریه نه در حد دیده بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز وداع گریه نه در حد دیده بود توفان اشک تا به گریبان رسیده بود نزدیک بود کز غم من ناله برکشد از دور هر که نالهٔ زارم شنیده بود دیدی که: چون به خون دلم تیغ برکشید؟ آن کس که جان به خون دلش پروریده بود آن سست عهد سرکش بدمهر سنگدل ما را به هیچ داد، که ارزان خریده بود چون مرغ وحشی از قفس تن رمیده شد آن دل، که در پناه رخش آرمیده بود زان دردمند شد تن مسکین، که مدتی دل درد آن دو نرگس بیمار چیده بود روز وداع دل بشد از دست و حیف نیست کان روز اوحدی طمع از جان بریده بود اوحدی مراغه ای