اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۳۴: روز هجران آن نگار این بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز هجران آن نگار این بود منتهای وصال یار این بود روی او لالهٔ بهارم بود عمر آن لالهٔ بهار این بود هست از اندیشه در کنارم خون بحر اندیشه را کنار این بود کرده بودم ز وصل جامی نوش می آن جام را خمار این بود جان سفر کرد و بر قرار خودی ای دل بی وفا، قرار این بود؟ بار غم بر دلم همی بینی آخر، ای چشم اشکبار، این بود؟ منم، ای چرخ، زینهاری تو آن همه عهد و زینهار این بود؟ اختیاری دگر نشاید کرد چرخ را چون که اختیار این بود خار و گل با همند، می دیدم گل ز دستم برفت و خار این بود مرگ ازین دیدها نهان آید پیش من مرگ آشکار این بود دل ما از فراق می ترسید چون بدیدیم، ختم کار این بود اوحدی، بر تو گر جفایی رفت چه کنی؟ حکم کردگار این بود اوحدی مراغه ای