اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۱۸: مردم شهرم به میخوردن ملامت میکنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مردم شهرم به می خوردن ملامت می کنند ساقیا، می ده، بهل، کایشان قیامت می کنند روی در محراب و دل پیش تو دارند، ای پسر پیشوایانی که مردم را امامت می کنند هر مقامی را بگردیدند سیاحان، کنون بر سر کوی تو آهنگ اقامت می کنند بر در مسجد گذاری کن، که پیش قامتت در نماز آیند آنهایی که قامت می کنند صوفیان کز حلقهٔ زلفت بجستند، این زمان داده اند انصاف و ترتیب غرامت می کنند باغبانان خدمت سرو و گل اندر بوستان سال و مه بر یاد آن رخسار و قامت می کنند هم بزیر لب به دشنامی جوابی می فرست عاشقانی را که زیر لب سلامت می کنند مردم چشمت به نشترهای مژگان چو تیر سینهٔ ما را چرا چندین حجامت می کنند اوحدی را از جهان چشم سلامت بود، لیک خال و زلفت خاک در چشم سلامت می کنند اوحدی مراغه ای