اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۸۲: از در ما چو در آمد، اثر ما بنماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از در ما چو در آمد، اثر ما بنماند این دل و دین و تن و جان و سر و پا بنماند چشم آن فتنهٔ پیدا به دلم پوشیده نظری کرد، که پوشیده و پیدا بنماند سخن عشق، که عقلم به معما می خواند بر دلم کشف چنان شد که معما بنماند حیلت ما همه حالت شد و حیلتها سوخت حالت ما همه معنی شد و اسما بنماند تا دو می دید دلم در کف یغما بودم چون برستم ز دویی زحمت یغما بنماند دل من دردی آن درد به دریا نوشید به طریقی که نم در همه دریا بنماند ای تمنای دل من ز دو گیتی نظرت نظری کن، که دگر هیچ تمنا بنماند گر چه از هر جهتم سری و سودایی بود جهت سر تو بگرفتم و سودا بنماند دوش با درد تو گقتم که: محابا کن، گفت: اوحدی، تن به قضاده، که محابا بنماند اوحدی مراغه ای