اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۸۰: کیست کز آن بت بمن خبر برساند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کیست کز آن بت بمن خبر برساند؟ گر نبود نامه ای، زبر برساند گرم روی کو؟ که پیش این نفس سرد خشک سلامی به چشم تر برساند بوسه دهم آستین آنکه سر من باز بر آن آستان در برساند باد تواند درو رسید، سلامش من برسانم به باد، اگر برساند زان سر زلف، ار چه نشنود سخن من هر چه شنیدست سر به سر برساند حال بنا گوش او به شرح بگوید چونکه به گوشم رسد، دگر برساند بر در شیرین، چو دید حالت فرهاد قصهٔ افتادن از کمر برساند کیست که مشتاق را دو دست بگیرد؟ وز پی هجران به یک دگر برساند دل به صبا دادم و نبرد سلامی جان بدهم، تا که بی جگر برساند از لبش آن بوی دل شکر چو رسانید از دهنش نیز گل شکر برساند باد صبا را هزار بار چو گفتم: یک سخن اوحدی مگر برساند اوحدی مراغه ای