اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۶۴: کسی که چشمهٔ چشمش چنین ز گریه بجوشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی که چشمهٔ چشمش چنین ز گریه بجوشد چگونه راز دل خود ز چشم خلق بپوشد؟ دلی که این همه آتش درو زنند بنالد تنی که این همه گرمی درو کنند بخوشد حدیث ماه رخش آن چنان که هست نگویم مرا مجال نماند، ز مشتری، که بجوشد به کوشش از متصور شود وصال رخ تو به دوستی، که پشیمان شود کسی که نکوشد ستمگرا، ز غمت گر دلم خروش برآرد عجب مدار، که سنگ از چنین غمی بخروشد ترا به دل ز که جویم؟ گرت به ترک بگویم بدان درم چه ستاند؟ کسی که جان بفروشد مرا نصیحت بسیار می کنند، ولیکن چه سود پند رفیقان؟ چو اوحدی ننیوشد اوحدی مراغه ای