اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۶۲: هرگز از عشقی مرا پایی چنین در گل نشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرگز از عشقی مرا پایی چنین در گل نشد هیچ سال این دردم اندر جان وغم در دل نشد نیست سنگی کان ز آه آتشین من نسوخت نیست خاکی کان ز آب دیدهٔ من گل نشد هیچ سعیی در جهان چون سعی من ضایع نگشت هیچ رنجی در وفا چون رنج من باطل نشد بر تن شوریده باری این چنین سنگین نبود بر دل آشفته کاری این چنین مشکل نشد ضربتی چون ضربت سودای او دستی نزد شربتی چون شربت هجران او قاتل نشد اوحدی، دل در وفا و عهد این خوبان مبند کز غم خوبان به جز بی حاصلی حاصل نشد گر ندیدی صورت لیلی، که مجنون را بکشت قصهٔ مجنون نگه کن: کو دگر عاقل نشد اوحدی مراغه ای