اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۵۴: خواهم شبی بر آن دهن تنگ میر شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خواهم شبی بر آن دهن تنگ میر شد کامشب مرا تعلق او در ضمیر شد این باد زلف اوست که باد بنفشه برد وین خاک کوی او که نسیمش عبیر شد از هجر آن پری که خمیرم ز خاک اوست خاک جهان ز خون دو چشمم خمیر شد مهر خود از دلم، دگران گو: برون برید کم در درون محبت او جایگیر شد در جان دوست هیچ اثر خود نمی کند آن نالها که از دل من بر اثیر شد ای مدعی، دگر به خلاصش نظر مدار مرغی، که صید آن صنم بی نظیر شد گر زخم تیر غمزهٔ خوبان ندیده ای از اوحدی شنو، که درین درد پیر شد اوحدی مراغه ای