اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۴۸: چون من سر تو دارم سامانم از که باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون من سر تو دارم سامانم از که باشد؟ دردم تو می فرستی، درمانم از که باشد؟ گفتی: برو ز پیشم، خود می روم، ولیکن زین غصه گر بمیرم تاوانم از که باشد؟ چون در فراق خویشم زار و ضعیف کردی گر بار غم کشیدن نتوانم، از که باشد؟ دردم همی فرستی هر ساعت از برخود باز آر به درد دوری درمانم، از که باشد؟ چون بوسه ای به زاری هرگز نمی دهی تو گر بعد ازین به زورت بستانم، از که باشد؟ دوشم به طنز گفتی: کز کیست این فغانت؟ زخم تو می خورم من، افغانم از که باشد؟ جوری که می پسندی بر اوحدی نهانی گر در میان مردم برخوانم، از که باشد؟ اوحدی مراغه ای