اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۴۷: او همانا نابهٔ شبهای من نشنیده باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
او همانا نابهٔ شبهای من نشنیده باشد ورنه هم بر گریهای زار من بخشیده باشد نی، چه باک از نالهٔ من لاله رویی را؟ که صد پی همچو گل برگریهٔ شبگیر من خندیده باشد ماه گردون از برای گرد خاک آستانش ای بسا شبها که گرد کوی او گردیده باشد گفتمش: بر روی خاک آلود من نه پای، گفتا: چون نهم بر خاک پایی را که جایش دیده باشد؟ بارها پیچیده باشد بر سرم سودا و رفته پیش آن بدمهر و از من روی بر پیچیده باشد او مرا خاطر برنجاند، من او را عذر خواهم همچنان گویم: مبادا خاطرش رنجیده باشد اوحدی را ناپسندی گفت و هر کس کان حکایت کرده باشد گوش، می دانم که نپسندیده باشد اوحدی مراغه ای