اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۳۶: اگر گوش بر دشمنانت نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر گوش بر دشمنانت نباشد لب من دمی بی دهانت نباشد ترا حسن و مالست و خوبی، ولیکن چه سودست ازین ها؟ چو آنت نباشد نشینی تو با هر کسی وز کسی من چو پرسم نشانی، نشانت نباشد چه نخجیر کندر کمندت نیفتد؟ چه ناچخ که اندر کمانت نباشد؟ نجویم طریقی، نپویم به راهی که آمد شد کاروانت نباشد سری را، که پیوسته بر دوش دارم نخواهم که بر آستانت نباشد لب خود بنه بر لب من، که سهلست اگر نام من بر زبانت نباشد من از غصه صد پی دل خویشتن را بسوزم، که از بهر جانت نباشد اگر اوحدی را ز وصل رخ خود بسودی رسانی، زیانت نباشد اوحدی مراغه ای