اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۳۵: معشوقه پی وفا نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
معشوقه پی وفا نباشد ور بود، به عهد ما نباشد هرگز سر کوی خوبرویان بی فتنه و ماجرا نباشد هر چند که یار ما ختاییست ما را نظر خطا نباشد ای با همه طلعت تو نیکو با طالع ما چرا نباشد؟ دعوی چه کنی بر وی پوشی؟ پوشیدن مه روا نباشد خوبی که ندید روی او کس امروز به جز خدا نباشد عشق تو قضای آسمانیست کس را گذر از قضا نباشد من عاشقم و لبت ببوسم عاشق همه پارسا نباشد گفتی که: ترا دوا صبوریست این درد بود، دوا نباشد آن غم که تو ریختی درین دل جایی برسد، که جا نباشد زیر قدمت ببوسم ایرا بالای تو بی بلا نباشد زر میخواهی ز من، ترا خود یک بوسهٔ بی بها نباشد زر پر مطلب، که اوحدی را در دست به جز دعا نباشد اوحدی مراغه ای