اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۳۴: روزی که از لب تو بر ما سلام باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزی که از لب تو بر ما سلام باشد شادی قرار گیرد، عشرت مدام باشد گر جان من بخواهی، کردم حلال بر تو چیزی که دوست خواهد، بر ما حرام باشد گفتی که: در فراقم زحمت کشیده ای تو مردم هزار نوبت، زحمت کدام باشد؟ در هر دو هفته بینم روی ترا، ولیکن آن دم که بینم او را، ماهی تمام باشد احوال قید چون من سرگشته ای چه داند؟ جز بیدلی که او را پایی به دام باشد گویی که: من ببینم روزی به دیدهٔ خود کان رفته باز گردد و آن تند رام باشد؟ نشگفت اگر بسوزد دلها به گفتهٔ خود چون اوحدی کسی کو شیرین کلام باشد اوحدی مراغه ای