اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۳۰: هر که آن قامت و بالای بلندش باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که آن قامت و بالای بلندش باشد چه نظر بر دل بیمار نژندش باشد؟ اندر آیینهٔ او روی کسی ننماید مگر آن روی که بر پای سمندش باشد مجمر سینه به عود جگر آراسته ام تا چو آتش کند از عشق سپندش باشد پسته از لب همه کس خواهد و بادام از چشم خاصه آن پسته و بادام که قندش باشد روی در خاک درش کرده جهانی زن و مرد تا که در خورد بود؟ یا که پسندش باشد؟ دل من صبر به هر حال تواند، لیکن دور ازو صبر پدیدست که چندش باشد؟ از دلم در عجبی: کین همه غم دید و نرفت چون رود پای دل خسته؟ که بندش باشد اوحدی پند نکو خواه شنیدی، لیکن پیش آن رخ عجب ار گوش به پندش باشد! اوحدی مراغه ای