اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۲۰۰: دوش بگذشت و دل از دور تماشایی کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش بگذشت و دل از دور تماشایی کرد امشبم حسرت او دیده چو دریایی کرد ز چنان غمزه، که او دارد و ابرو عجبست که التفاتی به چو من بی سر و بی پایی کرد محتشم را نرسد سرزنش درویشی کو به عمری هوسی پخت و تمنایی کرد صبر فرمود مرا در ستم خویش و دلم صبر پندار که امروزی و فردایی کرد نیک خواهان به طبیبی که نشانم دادند درد دل را نتوان گفت مداوایی کرد طمع از بوس و کنارش ببریدیم که آن نیست خوانی که توان غارت و یغمایی کرد گر چه بر ما ستم او به هلاک انجامید هیچ زشتش نتوان گفت، که زیبایی کرد عشق ورزند بتان، لیک چو من بیزوری پنجه سهلست که با دست توانایی کرد دل که جاییش به درد آمده باشد داند کاوحدی این همه فریاد هم از جایی کرد اوحدی مراغه ای