اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۶۸: بیا، که دیدن رویت مبارکست صباح
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا، که دیدن رویت مبارکست صباح بیا، که زنده به بوی تو می شوند ارواح تویی، که وصل تو هر درد را بود درمان تویی، که نام تو هر بند را بود مفتاح فروغ روی تو بر جان چنان تجلی کرد که بر سواد شب تیره پرتو مصباح به راستی که: نظیرت کجا به دست آرد؟ هزار سال گر افاق طی کند سیاح من از شریعت عشق تو دارم این فتوی که: می پرستی و رندی و عاشقیست مباح صلاح ما همه در گوشهٔ خراباتست چرا ملامت ما می کنند اهل صلاح؟ سزد که: خار خورند از رخ تو گل رویان که بلبلیست ترا همچو اوحدی مداح اوحدی مراغه ای