اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۵۶: شبی به ترک سر خویشتن بخواهم گفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی به ترک سر خویشتن بخواهم گفت حکایت تو به مرد و به زن بخواهم گفت حدیث چهره و قد و رخ تو سر تاسر به پیش سوسن و سرو و سمن بخواهم گفت ز چین زلف تو رمزی چو نافه سربسته درین دو روز به مشک ختن بخواهم گفت حکایت زقن و زلف و عارضت، یعنی حدیث یوسف و جاه و رسن بخواهم گفت به جان رسید درین پیرهن تنم بی تو به ترک صحبت این پیرهن بخواهم گفت رقیب قصهٔ دردم که گفت می گویم رها مکن که بگوید، که من بخواهم گفت جنایتی که تو بر جان اوحدی کردی گرم به گور بری در کفن بخواهم گفت اوحدی مراغه ای