اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۵۱: ترک من ترک من خستهدل زار گرفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترک من ترک من خسته دل زار گرفت شد دگرگونه دگری یار گرفت این که در کار بلای دل ما می کوشید اثر قول حسودست که برکار گرفت دل من آینهٔ صورت او بود و ز غم آه می کردم و آن آینه زنگار گرفت نه عجب خرقهٔ پرهیزم اگر پاره شود بدرد دامن هر گل که درین خار گرفت گر ز خاک در او میل سفر می نکنم نبود بر من مسکین، که گرفتار گرفت بوی این درد، که امسال به همسایه رسید ز آتشی بود که در خرمن من پار گرفت ای صبا، از چمن وصل نسیمی برسان که ازین خانهٔ تنگم دل بیمار گرفت با دل فارغ او زاری من سود نداشت گر چه سوز سخنم در در و دیوار گرفت اوحدی خوار گرفت از غم و من می گفتم: خوار گردد که سخن های چنین خوار گرفت اوحدی مراغه ای