اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۴۹: به وقت گل پی معشوق و باده باید رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به وقت گل پی معشوق و باده باید رفت سوار عیش تراند، پیاده باید رفت چمن بسان بهشتی گشاده روی طرب در آن بهشت به روی گشاده باید رفت بهشت خوش نبود بی جمال نازک یار یکی دو ره پی آن حورزاده باید رفت ز سیب ساده بود شاخها به موسم گل به بوی آن رخ چون سیب ساده باید رفت چون سر برون نهی از شهر و روی در صحرا بزرگ زادگی از سهر نهاده باید رفت در آن زمان که به عزم طرب شوی بر پای نشاط باده به سر در فتاده باید رفت برای کاسه گرفتن سبو چو زد زانو پیاله وار بر ایستاده باید رفت ز باده پر قدحی چند نوش کرده دگر به دست بر قدحی پر ز باده باید رفت ازین جهان چو همی باید، اوحدی، رفتن به کام داد دل خویش داده باید رفت اوحدی مراغه ای