اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۱۰: گر به دست آوریم دامن دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر به دست آوریم دامن دوست همه او را شویم و خود همه اوست آنکه او را در آب می جویی همچو آیینه با تو رو در روست تو تویی خود از میان برگیر کز تویی تو رشته تو برتوست گر شود کوزه کوزه گرنه شگفت که بسی کاسه سوده گشت و سبوست همه از یک درخت هست این چوب که گهی صولجان و گاهی گوست ها، که اسم اشارتست از اصل الفتش را چو واو کردی هوست انقلاب ضرورتست این جا تا تو آن مغز بر کشی از پوست مدتی توبه داشتیم، اکنون که خرابات عشق در پهلوست منشین تشنه، اوحدی، که ترا پای در آب و جای بر لب جوست اوحدی مراغه ای