اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۰۹: عشق روی تو نه در خورد دل خام منست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق روی تو نه در خورد دل خام منست کاول حسن تو و آخر ایام منست از تو دارم هوسی در دل شوریده، ولی راه عشقت نه به پای دل در دام منست مگرم عقل شکیبی دهد از عشق، ارنه بس خرابی کند این جرعه، که در جام منست من حذر می کنم از عشق، ولی فایده نیست حذر از پیش بلایی، که سرانجام منست آفت سیل به همسایه رساند روزی سخت باریدن این ابر که بر بام منست روزگار از دل محنت کش من کم مکناد! درد عشق تو، که قوت سحر و شام منست تا قبای تو بر اندام تو دیدم، ز حسد خارشد هر سر مویی، که بر اندام منست نامه سهلست نبشتن به تو، لیکن از کبر هرگز آن نامه نخوانی، که درو نام منست گرد عاشق شدن و عشق نگردد دیگر اوحدی، گر بچشد زهر، که در کام منست اوحدی مراغه ای