اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۸۲: کار ما امروز زان رخ با نواست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کار ما امروز زان رخ با نواست شکر ایزد کان مخالف گشت راست گر چه یک چند از وفاداری بجست هم چنان وقت وفا داری بجاست عارض او در خم زلف چو مار آرزویی در دهان اژدهاست عیب نتوان کرد اگر روزی دو، دوست روی میپیچد، که دشمن در قفاست نام او بیگانه قاصد کرده ام ورنه می دانم که با جان آشناست یک دم از دستش نمی دانیم داد گر چه دستش دایم اندر خون ماست آنکه او را دور کرد از من چه کرد؟ چون ز مهر او سر مویی نکاست عشقبازی را خطا نتوان شمرد عاشقان را کام دل جستن خطاست رغبت بوس و تمنای کنار شهرتست، این عشق ورزیدن جداست اوحدی، گر کشته گردی در غمش سهل باشد، چون غم او خون بهاست عشق خوبان بی بلا هرگز که دید؟ خوب نیز از حق خویش اندر بلاست اوحدی مراغه ای