اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۶۲: تا قلندر نشوی راه نیابی به نجات
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا قلندر نشوی راه نیابی به نجات در سیاهی شو، اگر می طلبی آب حیات موی بتراش و کفن ساز تنت را از موی تا درین عرصه نگردی تو بهر مویی مات به یلک هر دو جهان را یله کن، تا چو یلان نام مردیت برآید ز میان عرصات کفش و دستار بینداز و تهی کن سر و پای تا چو ایشان همه تن گردی اندر حرکات این گروهند همه ترک عرض کرده و باز همچو جوهر شده از نور یقین زنده به ذات زندگی گر صفت روز و شب ایشانست زندگان دگر، انصاف، رمیم اند و رفات نیست جز صدق دلیل ره ایشان به خدای گر کسی را به ازین هست دلیلی، قل: هات اوحدی، رو مددی جوی ز خاک درشان تا گرفتار نگردی به هوا چون ذرات اوحدی مراغه ای