اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۳۴: دراز شد سفر یار دور گشتهٔ ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دراز شد سفر یار دور گشتهٔ ما فغان ازین دلی بی او نفور گشته ما به آن رسید که توفان بر آیدم بدو چشم ز سوز سینه همچون تنور کشته ما بخواند راوی مستان به صوت داودی ز شوق او سخن چون زبور گشته ما؟ چه بودی آنکه چو حوری در آمدی هر دم به خانهٔ چو سرای سرور گشتهٔ ما؟ چه بودی ار خبر او همی رسانیدند به گوش خاطر از خود نفور گشته ما؟ ز حافظان وفا نیست مشفقی که کند ملامت دل از کار دور گشتهٔ ما حدیث ما تو بگوی، اوحدی که مشغولست به یاد دوست دل با حضور گشتهٔ ما اوحدی مراغه ای