بابا افضل کاشی
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷: رنگ از گل رخسار تو گیرد گل خود روی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رنگ از گل رخسار تو گیرد گل خود روی مشک از سر زلفین تو دریوزه کند بوی شمشاد ز قدّت به خم، ای سرو دل آرا خورشید ز رویت دژم، ای ماه سخن گوی از شرم قدت سرو فرومانده به یک جای وز رشک رخت ماه فتاده به تکاپوی با من به وفا هیچ نگشته دل تو رام با انده هجران تو کرده دل من خوی ناید سخنم در دل تو، ز آنکه به گفتار نتوان ستدن قلعه ای از آهن و از روی ز آن است گل و نرگس رخسار تو سیراب کز دیده روان کرده ام از مهر تو صد جوی تا بوک سزاوار شوی دیدن او را ای دیده تو خود را به هزار آب همی شوی ای دل چه شوی تنگ، چو در توست نشستن خواهی که ورا یابی، در خون خودش جوی بابا افضل کاشی