اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۱۰: در چرخ کن چو عیسی زین جا رخ طلب را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در چرخ کن چو عیسی زین جا رخ طلب را و آنجا درست گردان پیوند ابن و اب را گویا شود پیاپی با دل مسیح جانت چون مریم ار ببندی روزی دو کام و لب را با چشم تو چو گردی رطل اللسان به یادش از چوب خشک برخود ریزان کنی رطب را خواهی که جاودانت باشد تصرف اینجا از خویشتن جدا دار این شهوت و غضب را داری دلی چو کعبه و ز جهل و از ضلالت در کعبه می گذاری بوجهل و بولهب را ای تن، چو دل به خوبان دادی و من نگفتم بر ماهتاب خواهی افکند این قصب را دل رای حقه بازی زد بر دهان تنگش ما عرضه بر که داریم این عشق بوالعجب را؟ گفتم: مگر به پایان آید شب فراقش در شهر عاشقان خود پایان نبود شب را ای اوحدی، چو رویش دیدی بلا همی کش چون انگبین تو خوردی تاوان نبود تب را اوحدی مراغه ای