اوحدی مراغه ای
غزلیات
غزل شماره ۸: درد سری میدهیم باد صبا را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد سری می دهیم باد صبا را تا برساند به دوست قصهٔ ما را برسر کویش گذر کند به تانی با لب لعلش سخن کند به مدارا پیرهن ما قبا کند به نسیمش برکند از ما دگر به مژده قبا را مرهم این ریش کرد نیست، که عمری سینه سپر بوده ایم زخم بلا را دنیی و دین کرده ایم در سر کارش گردن و سر می نهیم تیغ و قفا را ای بت نامهربان، بیا و بیاموز از سخن من حدیث مهر و وفا را پای چنین سرزنشت ها چو نداری دست مزن عاشقان بی سرو پارا عیب زبونی نه لایقست،گر از خود دفع ندانست کرد تیغ قضا را اوحدی، از من بدار دست ملامت من چه کنم؟ کین ارادتست خدا را اوحدی مراغه ای