امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۵۱: آمد بهار و سرو بر آراست قامتی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد بهار و سرو بر آراست قامتی گل بر کشید بهر طرب را علامتی گردیده باد بر سر آن سرو جان من گردان چو باد گرد بر آن سرو قامتی قد قامت الصلوة مؤذن زند به صبح من نیم شب شوم به قد یار اقامتی او در خرام و انبهی جان به گرد او حشری ست گوییا که روان با قیامتی تاراج غمزه هاش در آمد به شهر و کو در خانه ای نماند متاع سلامتی هم خون عاشقان گنهش را شفیع باد چون نیستش ز کردن خونها ندامتی ای پندگوی، در گذر از پند بیدلان دانی که مست را نبود استقامتی گفتار خویش بیهده ضایع چه می کنی؟ در حق گمرهی که نیرزد سلامتی داغم نهاد بر دل و در جانیم هنوز به زین مخواه سوختگان را غرامتی صد فتنه ز آب دیده نوشتم بر آستان نخسرو برو نخواند ز بیم شئامتی امیر خسرو دهلوی