امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۴۲: به فراغ دل زمانی نظری به ماهرویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به فراغ دل زمانی نظری به ماهرویی به از آنکه چند شاهی، همه عمر های و هویی نه ز دست نوجوانان به چمن شدم، ولیکن هوس جمال جانان نرود به رنگ و بویی نفسم به آخر آمد، نظرم ندید سیرش بجز این نماند ما را هوسی و جستجویی ببرید ناتوان را به طبیب آدمی کش که چو مرد نیست باری به نظاره چو اویی چه خوش است مست ما را به کرشمه لعب چوگان که به خاک در نغلتد سر ما بسان گویی به خدا که رشکم آید ز رخت به چشم خود هم که نظر دریغ باشد ز چنان لطیف رویی دل من که شد ندانم چه شد آن غریب ما را که برفت عمر و نآمد خبرش به هیچ سویی سخن سگان شبرو نزند مگر کسی را که شبیش بوده باشد گذری به گرد کویی مکن، ای صبا، مشوش سر زلف آن پریوش که هزار جان خسرو به فدای تار مویی امیر خسرو دهلوی