امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۳۸: پیش از این من با جوانان آشنایی کردمی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش از این من با جوانان آشنایی کردمی کاشکی زیشان هم از اول جدایی کردمی از دل گمگشته اکنون گوش نتوانم نهاد زانکه اول وصف خوبان ختایی کردمی زین دل دوزخ اگر افروختی شمع مراد وقتی آخر شام غم را روشنایی کردمی یک سخن شیرین ندارم یاد از آن رویی که آن بر جراحتهای جانی مومیایی کردمی توبه داد این چشم شاهدباز و این شاهد مرا زانچه من وقتی حدیث پارسایی کردمی ای خوش آن شبها که از بهر گدایی بر درت بر سر کوی تو بر درها گدایی کردمی خلعت تیغت ز خون بایستی اندر گردنم تا میان عاشقانت خودنمایی کردمی از پی تو دوست می دارم غمت را، ورنه من با چنان بیگانه ای کی آشنایی کردمی زاغ نالان است خسرو بی رخت وز خار هجر گر گلی بودی ز تو، بلبل نوایی کردمی امیر خسرو دهلوی