امیر خسرو دهلوی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۳۴: بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خمی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهر گشاد عالمی بگشا ز زلف خود خمی در پیچ پیچ زلف تو پوشیده شد چون عالمی دلهاست در زلفت اگر شانه کنی آهسته تر زیرا نباید ناگهانی خونی چکد از هر خمی چند از خیالت هر شبی صبح دروغینم دمد ای آفتاب راستی، از صادقی آخر دمی! در هم شده نام ترا می گریم و جانم به لب یک خنده تو بس بود شربت برای درهمی با خویش گویم راز تو، بس سوزم و دم در کشم رشک آیدم کاندر غمت انباز گردد محرمی غمهات آرد پی به دل، گر بگسلد آن سلک غم پیوندم از خون جگر بنهم غمی را بر غمی خسرو گرفتار تو و چون هست چشمت ناتوان گرد سرت آزاد کن بیچاره مرغی پر کمی امیر خسرو دهلوی